مرا اسماعیل صدا کنید


شماره‌ی اول  |  روایت مستند

 

 

زندگی با قید دوباره

سحر سخایی

 

بیماری لاعلاج به مذبوحانه‌ترین شکل ممکن به تو یادآوری می‌کند که زندگی می‌تواند تا چه حد بی‌رحمانه ادامه یابد؛ نه با ضربه‌ای یک‌باره، نه با فاجعه‌ای مشخص، که با چکاندنِ قطره‌قطره‌ی درد، امید، ترس، خستگی و تکرار. سرطان راه رفتن بر لبه‌ی تیغ است. جایی که نه پای رفتن داری، نه توان ایستادن. جایی که هر گام لرزان است و هر مکثْ دردناک. فقط هستی و در این بودنْ مدام خودت را در حاشیه‌ی ترس و امید مرور می‌کنی. در جستاری که می‌خوانید سحر سخایی در دل همین لحظه‌های معلق ایستاده. از همراهی پدرش نوشته که جسمش رنج می‌کشد، اما روحش هنوز به زندگی چنگ می‌اندازد. هر روز، هربار، یک شروع دوباره؛ گاهی نه از سرِ شوق که از سرِ ضرورت. متن پیشِ رو توصیف مبارزه‌ا‌ی بی‌پایان است که از بستر بیماری آغاز شده و به‌آرامی به جهان درونی نویسنده نیز راه پیدا کرده و حالا تبدیل به پرسشی شخصی و دائمی شده: «شروعی که با رنج درآمیخته هنوز هم ارزش آغاز کردن دارد؟» 

 


برای مطالعه‌ی کامل روایت نسخه‌ی‌ چاپی شماره‌ی اول را تهیه کنید.

روایت‌های خواندنی‌

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش