دربارهی اولین جوانههای التیام
یییون لی
ترجمهی فروغ منصورقناعی
پاییز سال ۲۰۱۷، درست همان وقتی که قرار بود خانوادهی یییون لی به خانهی جدیدشان بروند، پسر بزرگش که شانزده سال بیشتر نداشت خودکشی کرد. باغ پاییزی خانه سرد و بیرنگ بود و ردی از زندگی نداشت؛ انعکاسی از حالوهوای ساکنان جدیدش. یییون لی، نویسندهای که همیشه در داستانها و جستارهایش از اندوه، تنهایی، روابط پیچیدهی انسانی و از دست دادن نوشته بود، بعد از این فقدان بزرگ در وضعیتی قرار گرفت که دیگر حتی کلمات هم به کمکش نمیآمدند. نوشتههایی که همیشه به آنها پناه میبرد در مقابل غمش ضعیف و شکننده بودند. جای نوشتن به چیزی ملموستر روی آورد: به باغبانی، به کاشتن، هرس کردن و انتظار کشیدن؛ کارهایی که به اندوهش شکل دادند. در این جستار، لی از تجربهی پیچیدهاش مینویسد. از اینکه چهطور روند آرام باغبانی مسیر جدیدی شد برای زندگی در میان پسلرزههای غم. از این مینویسد که چهطور میشود زندگی را دوباره از سر گرفت، با گذر فصلها همراه شد و دریافت که سوگ ممکن است پایانی نداشته باشد، اما همیشه چیزی در انتظار شکوفا شدن خواهد بود.
برای مطالعهی کامل روایت نسخهی چاپی شمارهی اول را تهیه کنید.