خاک و حافظه


شماره‌ی اول  |  روایت مستند

 

 

روایت یک مهندس داوطلب از نجات و آواربرداری زلزله‌ی بم

علی سیف‌الهی

 

آن لحظه‌ای که آدم‌ها برای ماندن می‌جنگند؛ با دست‌های خالی از زیر خاک زندگی را بیرون می‌کشند؛ با بدنی زخمی هنوز برای یک نفس بیش‌تر جان می‌کنند شبیه هیچ صحنه‌ای در دنیا نیست. این فقط نمایشِ بقای جسم نیست؛ تماشای میل به زیستن است؛ در خالص‌ترین شکل ممکن. در لحظه‌ای که مرگ از همیشه نزدیک‌تر است، زندگی عمیق‌تر و بلندتر نفس می‌کشد. انگار هر ضربه‌ی فرودآمده از هستی بخشی از ما را می‌شکند تا چیزی عمیق‌تر، محکم‌تر و واقعی‌تر از درون‌مان سر برآورد. و آن‌هایی که شاهد چنین لحظاتی بوده‌اند دیگر نمی‌توانند مثل قبل زندگی کنند. چیزی درون‌شان تغییر می‌کند؛ صدایی که هرگز خاموش نمی‌شود، نگاهی که نمی‌تواند از رنج آدم‌ها عبور کند. پس از آن، زندگی‌شان به بخشی از مبارزه‌ا‌ی ناتمام تبدیل می‌شود؛ تلاشی بی‌پایان برای معنا بخشیدن به جهانی که تنها با لرزشی کوچک می‌تواند به نیستی بدل شود. علیرضا سعیدی، مدیرعامل گروه واکنش سریع «موج پیشرو» و دبیرکل جمعیت کاهش خطرات زلزله‌ی ایران، یکی از آدم‌های همین قصه است. در همان روزهای اول پس از زلزله‌ی بم داوطلبانه به این شهر می‌رود و به شاهد دردمند مرگ و تقلا تبدیل می‌شود. روایتی که می‌خوانید تجربه‌ی آواربرداری سعیدی است از شش روز اول زلزله و قصه‌های شش ماه امدادرسانی به مردم بم که به قلم علی سیف‌اللهی نوشته شده. قصه‌ی دوازده ثانیه ویرانی و سال‌ها ساختن. روایتی از رنج، شادی، بازسازی، امید، خشم و از همه مهم‌تر بقا.

 


برای مطالعه‌ی کامل روایت نسخه‌ی‌ چاپی شماره‌ی اول را تهیه کنید.

روایت‌های خواندنی‌

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش