دیگر من ماندم و تو ای پاریس!


شماره‌ی اول  |  روایت بازمانده

 

 

بخش‌هایی از سفرنامه‌ی شمسی عصار از فرنگ

 

سفر بیش از آن‌که سیری از مکان‌ها و مرزها باشد، دعوتی است به تجربه‌ی دوباره‌ی زندگی؛ دری به سوی ناشناخته‌ها. هر سفر نوعی کوچ درونی است؛ دگردیسی آرامی که آدم را از پوسته‌ی قبلی‌اش بیرون می‌آورد و به شناخت جدیدی از خود می‌رساند. ما به سفر می‌رویم تا از نو ببینیم و کشف کنیم. برای همین است که نخستین رویارویی با سرزمین‌های غریبه همیشه به‌یاد‌ماندنی است؛ سرشار از حیرت و کشف و تازگی. شمسی عصار، که جهان او را با نام هنری «شوشا گوپی» می‌شناسد، از آن مسافرانِ بی‌بازگشت بود؛ دختری هفده‌ساله که در سال ۱۳۳۰ ایران را ترک کرد و از پاریس تا لندن، میان زبان‌ها و فرهنگ‌ها و شهرهای مختلف، هویتی چندلایه و سیال برای خود خلق کرد. او دختر محمدکاظم عصار، روحانی و استاد فلسفه‌ی دانشگاه تهران، و همسر نیکولا گوپی، نویسنده و مجموعه‌دار هنری انگلیسی، بود. شمسی در رشته‌ی ادبیات فرانسه از دانشگاه سوربُن فارغ‌التحصیل شد. در پاریس با هنرمندانی مانند ژان‌پل سارتر و آلبر کامو آشنا شد و به تشویق ژاک پرِ‌وِر آلبومی از ترانه‌های محلی ایرانی ضبط کرد. او این ترانه‌ها را به زبان‌های فارسی و لری و گیلکی اجرا کرد که بسیار تحسین شد. شوشا تا پایان عمر در لندن زندگی کرد و همان جا بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت. آن‌چه می‌خوانید آغاز سفر اوست؛ بخشی از روایت دختری که جهان را قدم‌به‌قدم کشف کرد و از هر گامش داستانی تازه آفرید. 
 


برای مطالعه‌ی کامل روایت نسخه‌ی‌ چاپی شماره‌ی ا را تهیه کنید.

روایت‌های خواندنی‌

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش